عقل و دل -






درباره نویسنده
عقل و دل -
مدیر وبلاگ : ترنّم[91]
نویسندگان وبلاگ :
رها
رها (@)[27]

وفا
وفا[17]

آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
مهر 1388
کامپیوتر
جک و اس ام اس


لینکهای روزانه
دانلود کتاب آموزش یاهو مسنجر [47]
دانلود کتاب خودآموز SQL SERVER 2005 [75]
دانلود رایگان کتاب آموزش شبکه کامپیوتری [82]
دانلود کتاب آذربایجان و آران [189]
دانلود کتاب آموزش ورزش شنا [81]
دانلود رایگان کتاب شعر حیدربابا به همراه ترجمه فارسی [151]
دانلود کتاب عشق برای عشق [72]
دانلود کتاب قورباغه را قورت بده [62]
دانلود کتاب جامع یوگا برای مردان [147]
دانلود کتاب صدای پای آب [129]
دانلود کتاب آموزش Ajax [63]
کتاب شریف منتهی الآمال (شیخ عباس قمی (ره) صاحب مفاتیح الجنان) [27]
اصول کافی جلد چهارم ( ثقةالاسلام کلینی (ره) ) [20]
اصول کافی جلد سوم ( ثقةالاسلام کلینی (ره) ) [18]
اصول کافی جلد دوم ( ثقةالاسلام کلینی (ره) ) [22]
[آرشیو(16)]


لینک دوستان
PARANDEYE 3 PA


لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
عقل و دل -

آمار بازدید
بازدید کل :81187
بازدید امروز : 31
 RSS 

Bahar-20

عقل می گوید : خواستن باید در حریم حیا باشد .

دل می گوید : عشق را با حیا ارتباطی نیست .

عقل می گوید ‌: باید قبل از ورود به دریای عشق ، از آرامش آن اطمینان یافت.

دل می گوید : لذت دریا ، به طوفان و کشتی شکستگی است .

عقل می گوید : رعایت سنّت و احترام و عرف ، زیباتر از عشق است .

دل می گوید : عشق زیباتر از زیبایی است .
با خود گفتم : هر چه عقل گوید آن کنم ، ناگهان صدایی شنیدم ، صدای عقل بود .

گفت : پیروی از من شرطش نشکستن دل است چون شکستن دل کوچ من از سرزمین تن است .

اگر دروغ رنگ داشت هر روز ، شاید ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست و بیرنگی کمیاب ترین چیزها بود.

 اگر عشق ارتفاع داشت من زمین را درزیر پای خود داشتم و تو هیچگاه عزم صعود نمی کردی آنگاه شاید پرچم کهربایی مرا در قله ها به تمسخر می گرفتی .

اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت عاشقان سکوت شب را ویران میکردند.

اگر به راستی خواستن توانستن بود محال نبود ، وصال و عاشقان که همیشه خواهانند همیشه می توانستند تنها نباشند.

 اگر گناه وزن داشت هیچ کس را توان آن نبود که گامی بردارد تو از کوله بار سنگین خویش ناله میکردی و شاید من ، کمر شکسته ترین بودم.

 اگر غرور نبود چشم هایمان به جای لبها سخن نمی گفتند و ما کلام دوستت دارم را در میان نگاه های گهگاه مان جستجو نمی کردیم .

اگر دیوار نبود نزدیکتر بودیم همه وسعت دنیا یک خانه میشد و تمام محتوای یک سفره سهم همه بود و هیچکس در پشت هیچ ناکجایی پنهان نمیشد.

اگر ساعتها نبودند آزادتر بودیم با اولین خمیازه به خواب می رفتیم و هر عادت مکرر را در میان بیست و چهار زندان حبس نمیکردیم .

اگرخواب، حقیقت داشت همیشه با تو درکنارآن ساحل سبز، لبریزازناباوری بودم .

هیچ رنجی بودن گنج نبود اما گنج ها شاید ، بدون رنج بودند .

اگر همه ثروت داشتند دلها سکه را بیش از خدا نمی پرستیدند و یکنفر در کنار خیابان خواب گندم نمیدید تا دیگری از سر جوانمردی بی ارزشترین سکه اش را نثار او کند ، اما بی گمان صفا وسادگی می مرد اگر همه ثروت داشتند .

 اگر مرگ نبود همه کافر بودند و زندگی بی ارزشترین کالا بود، ترس نبود ، زیبایی نبود و خوبی هم ،...

شاید ،

اگر عشق نبود به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم ؟

کدام لحظه نایاب را اندیشه میکردیم ؟ و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم ؟ آری ! بیگمان پیش از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود .

اگر کینه نبود قلبها تمام حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند من با دستانی که زخم خورده توست گیسوان بلند تو را نوازش میکردم و تو سنگی را که من به شیشه ات زده بودم به یادگار نگه میداشتی و ما پیمانه هایمان را در تمام شبهای مهتابی به سلامتی دشمنانمان می نوشیدیم.

اگر خداوند یک آرزوی انسان را بر آورده می کرد من بیگمان دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز هرگز ندیدن من را آنگاه نمی دانم براستی خداوند کدامیک را می پذیرفت، که همیشه کوشیده ایم از ما نرنجند. پس از آخرین دیدار با دوستانت یادت باشد که ، به دوستانی فکر کن که دیگر فرصتی برای در آغوش کشیدن یکدیگر ندارند. بعضی فکر می کنند منصفانه نیست که خدا ، کنار گل سرخ خار گذاشته است. بعضی دیگر خدا را ستایش می کنند که کنار خارها گل سرخ گذاشته است ، پدرم همیشه به من میگفت اگه موقع مردن پنج تا دوست واقعی داشتی اونوقته که یک زندگی واقعی داشتی



نویسنده » ترنّم » ساعت 12:8 عصر روز سه شنبه 88 مهر 14